نگارش دهم -

درس2 نگارش دهم

yas hamedi

نگارش دهم. درس2 نگارش دهم

دوستان اگه میشه جواب صفحه ۳۶ و ۳۹ نگارش رو بفرستید از گوگل نباشه،تاج میدم و اینکه صفحه ۳۶ موضوعش این میشه «قطرات باران با سرانگشت خود به شیشه می‌کوبید و من از نگاه گرم ابر ...» باید ادامه‌شو بنویسم،اگه میشه بگید تاج میدماا✨

جواب ها

ارسلان صابر

نگارش دهم

عنوان: باران و افکار من قطرات باران با سر انگشت خود به شیشه می‌کوبیدند و من از نگاه ابر، دنیای بیرون را تماشا می‌کردم. ابرهای خاکستری و سنگین، آسمان را پوشانده بودند و دنیای زیرین را در سایه‌ای دل‌انگیز و مرموز غرق کرده بودند. هر قطره باران، داستانی داشت؛ داستانی از آسمان، از زمین، از زندگی. صدای باران، مانند موسیقی آرامش‌بخشی بود که در پس‌زمینه افکارم طنین‌انداز می‌شد. هر بار که قطره‌ای به شیشه می‌خورد، احساس می‌کردم که صدای قلب طبیعت را می‌شنوم. گاهی فکر می‌کردم که آیا این قطرات باران، پیام‌آور خاطراتی از دوردست‌ها هستند؟ آیا آن‌ها هم مانند من، آرزوهایی در دل دارند؟ نگاه ابر، مرا به یاد روزهای گذشته می‌انداخت. روزهایی که در کنار دوستانم زیر باران می‌دویدیم و از شادی‌های کوچک لذت می‌بردیم. حالا، در این لحظه‌ی تنها، باران به من یادآوری می‌کرد که زندگی همیشه در حال تغییر است. گاهی باید زیر باران قدم برداریم و از زیبایی‌های آن لذت ببریم، حتی اگر لحظاتی از زندگی‌مان را تنها بگذرانیم. هر قطره باران، به شیشه می‌کوبید و من را به یاد آرزوها و آرمان‌هایم می‌انداخت. شاید باران فرصتی باشد برای پاک کردن غم‌ها و نگرانی‌ها. شاید این باران، فرصتی باشد برای شروعی دوباره. در این لحظه، احساس می‌کردم که باران نه تنها طبیعت را سیراب می‌کند، بلکه روح من را نیز تازه می‌کند. و من، در این دنیای بارانی، با خودم عهد می‌بندم که هر بار که باران می‌بارد، به یاد داشته باشم که زندگی، با تمام چالش‌ها و زیبایی‌هایش، یک سفر است و من باید از هر لحظه‌اش لذت ببرم. باران به من یادآوری می‌کند که حتی در روزهای تاریک، امید و روشنی همواره در دسترس است.

سوالات مشابه